پندار نیک و کردار نیک از توهم تا واقعیت
مقدمه:
برخی از مخالفان دین اسلام سعی میکنند تا با طرح مسائل نژادی و نسبت دادن آیین اسلام به مردمان عرب، به طرح دوباره آیینها کهنه و منسوخ شده بیش از اسلام بپردازند. آنان گمان میکنند که چون نیاکان باستانیشان به آیینی غیر از آیین اسلام باور داشتند، فرزندان آنان نیز باید به همان آئینهای کهن ایمان آورده و در راستای آن عمل کنند. از دیدگاه این افراد، آیین زرتشت با شعار «پندار نیک، کردار نیک و گفتار نیک»، بهترین ومتناسبترین برنامه هدایت و سعادت را برای پیروان خود در سه زمینه «هست و نیست»، «باید و نباید» و «شایسته و ناشایسته»، به ارمغان آورده است.
در مقابل این ادعا، منطقیترین پرسش این است که کدامین «پندار نیک، کردار نیک و گفتار نیک» میتواند مایهی هدایت و وسیله نجات آدمی گردد؟
1. کدام پندار نیک؟
تنها متن دینی که ادعا شده، نشانی از باورهای زرتشتیان ایران باستان دارد و نیاکان پرستان میخواهند، زندگی و تمدن آنان را الگو و مدرک برتری خویش قرار دهند، کتاب اوستاست، پس طبیعی است برای یافتن نمونه عملیِ پندار نیک، باید به سراغ این کتاب رفت. با رجوع به کتاب مزبور میتوان دریافت که تصویری خاص از هستی و آنچه موجب ساخته شدن جهانبینیِ دینیِ شخص باورمند میشود، در آن ارائه شده است که عبارتند از:
1-1. تعدد خدایان
تصویری که اوستا از جهان آفرینش و رابطه آفریده و آفریننده ارائه میدهد، تصویری گنگ و نامفهوم است که دوگانگی در آن موج میزند: خدای خوبی درگیر جنگ با خدای شر است و درعینحال، گرفتار امشاسپندان هفتگانهای میباشد که جاودانه و بیمرگ هستند. این شریکان خدایی عبارتنداز: بهمن، اردیبهشت، شهریور، سپندارمذ، خرداد و امرداد[1] که در آیین زرتشت، بهجای اهورامزدا، مورد ستایش و عبادت قرار میگیرند. [2]
بعد از پرستش امشاسپندان، نوبت به عبادت ایزدان میرسد؛ زیرا آیین زردشت، آیین ایزدمردها و ایزدبانوهاست؛ برای نمونه آذرایزد، نگهبان آتش و یکی از بزرگترین ایزدان مزداپرستی در اوستاست که آتر و آترش هم گفته میشود و پرستش آن به نماد آیین زردشتی تبدیل شده است.
پیروان اوستا برای بزرگداشت برخی دیگر از ایزدها، آنها را پسر اهورامزدا، خوانده و مورد پرستش قرار میدهند.[3]
از سوی دیگر، اوستا پراست از وصف دیوها و گروهی انبوه از خدایان شر و دیوان پلید که زندگانی پیروان اُشوزرتشت را همواره به تهدید و تباهی میکشند و جلوگیری از اینهمه پلیدی و زشتکرداری، تنها با رسوم، آیینها و آدابی خاص میسر است؛ این دیوهای پلید، اغلب بینامونشان بوده و گاه به نکوهش صفتی مذموم، نمایانده میشوند.
1-2. تجسیم
یکی از مهمترین کجاندیشیها در میان بحثهای آغازشناسی، باورمندبودن به خدای مجسم و اعتقاد به شباهت داشتن آفریدگار به آفریدگان است. این گسیختگی اعتقادی همانند هر آیین تحریف شده، در آیین زردشتی نیز به چشم میخورد؛ پیروان اوستا در فرهنگ خود ساخته، چهرهای انسانگونه از خدایان بیشمارشان ارائه میکنند؛ برای مثال، چنان که در متون زرتشتی آمده است، خورشید چشم اَهورا مزدا است[4] اهورامزدا دارای سری است مانند سر شاهین.[5]
2. کدام کردار نیک؟
هر کردارِ اختیاری، نیازمند باور و پندار پیشین است و از پندار آشفته، نباید انتظار کرداری منظم داشت. بر همین اساس، میتوان کردارهای نادرست و نامطلوب بسیاری را در رفتارهای برگرفته از فرهنگ اوستایی مشاهده کرد که به برخی از آنها اشاره میشود:
2-1. نژادپرستی
آیین زردشت که در دوره ساسانیان رواج داشت، آیینی ویژه آریاییها بود و در طول بیش از دوهزار سال که از رسمیتیافتن آن میگذرد، حتی یک مورد هم نبوده که فردی غیرآریایی به آیین زردشت پیوسته باشد و یا زردشتیان، اجازه زردشتی شدن به شخصی غیرآریایی داده باشند. این واقعیت تاریخی با ادعای هدایت کنندگی آیین زرتشت سازگار نیست؛ زیرا چگونه میتوان باور داشت که آیینی در هرکجای دنیا میتواند فرزندان فردی خاص را به حقیقت رهنمون شود، ولی از هدایت فرزندان دیگر اقوام دریغ داشته باشد؛ آن هم به این دلیل که از داشتن خون و نژادی خاص بالاجبار محروم است.
2-2. جامعه طبقاتی
جامعه ایرانی در عصر ساسانیان به طبقات گوناگونی تقسیم میشد؛ خاستگاه این تقسیم پندی طبقاتی که تداعیگر گونهای جامعه کاستی در هند بود و به شدت، عدالت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را از بین میبرد، آیین زرتشت. معروفترین این طبقات که در اوستا به آنها اشاره شده، عبارتند از:
ـ آسرونان(آتربان) نگهبان آتش، عنوانِ موبدان و یکی از گروههای خاص اجتماعی؛
ـ ارتشتاران(نظامیان)؛
ـ واستریوشان(کشاورزان). [6]
2-3. انحصاری بودن علمآموزی
در جامعهزرتشتی آموزش علم، ویژه طبقات ممتاز، همچون دبیران و موبدان بود و مردم دیگر طبقات از چنین حقی برخوردار نبودند. همین روند باعث شد تا هرگز تمدنی درونزا و فراگیر در دوره ساسانیان بهوجود نیاید بدینترتیب علم و کتابِ درخور توجهی از این دوره بهدست ما نرسید است؛ همچنان که متون دینی نیز توان ادامه حیات نداشته در گیرودار روزگار از بین برود.
2-4. واسطه بین خدا و خلق
گروهی از نژادپرستان در مخالفت با آیین اسلام مدعی ضرورت گفتگو و نیایش با خدا به زبان فارسی؛ آنان به همیندلیل به تبلیغ آیین زرتشت ـ که به گمانشان به پارسی سخن گفته ـ میپردازند، غافل ازاینکه در این آیین نمیتوان با آزادی به اجرای مناسک دینی پرداخت و با خدا نیایش کرد؛ چرا که برابر دین زرتشتی مراسم عبادی باید از سوی موبد زرتشتی اجرا شود و در امر توبه و بخشش هم اگر موبد موبدان، پادافره، گناهکار را ببخشد؛ اهورامزدا نیز، آنگاه همه آن را خواهد بخشید. [7]
2-5. بیارزش بودن پیکر انسان
پیروان فرهنگ اوستا برای جسد مرده، ارزشی قائل نبوده و آن را نجس، و در تسخیر دیوها میدانند؛ آنان همچنین برای اینکه مرده زمین را نجس نکند، آن را دفن نکرده و در جایی به نام دخمه قرار میدهند تا خوراک حیوانات شود؛ همچنین معتقدند که باید «پیکر مرده چندان در دخمه بماند که باران بر آن و بر همه دخمه فرو بارد، بازماندههای چرکین را فرو شوید و پرندگان، مردار را بخورند» [8] آنان مرده را به گونهای عریان در مقابل آفتاب قرار داده و گذاشتن پوششی بر روی آن را جرم میدانند. [9]
بهدلیل چنین باوری است که پس از رسمیت یافتن آیین زرتشت در ایران، دیگر گورستانی ایجاد نشد و در کاوشهای باستانی ـ برخلاف دورههای هخامنشی واشکانی ـ نشانی از دفن مردگان در عصر ساسانی بهدست نمیآید.
2-6. شناخت نادرست از طبیعت جسمانی انسان
احکامی که در اوستا برای انسانها بیان شده، با کارکرد اندام انسان سازگاری ندارد؛ برای مثال، برای پاک-شدن زنی که بچهاش سقط شده چنین حکم میدهد: «زن که کودکی سقط کرده باید سیگام از آتش و آب و مردم اشون و... دور باشد در درون چینهای؛ و نخستین خوراکی او سه یا شش یا نُه جام گمیز(شاش گاو نر) آمیخته با خاکستر است تا زهدان او شسته شود و سه شبانهروز نباید آب بنوشد (امروزه چهارروز) و باید تا سیزده روز در چینه، دور از مردم بماند».[10] آنچه در نقد این حکم باید پرسید اینکه معلوم نیست زهدان چه ربطی به دستگاه گوارش دارد؟!!
2-7. نبودن معیار دقیق برای پاکی و ناپاکی
هرگاه در میان جمعیتی که دورهم نشستهاند، ناگهان یک نفر بمیرد، همه آنان بسیار ناپاک شده و تا همه ذرات وجود خود نجس میشوند؛ این ناپاکی و آلودگی به گونهای است که گاه غیرقابل پاکشدن میشود؛ همچنین، از همان هنگامی که روح، تن را ترک میکند، جسد و لاشه نجس میشود؛ عامل مرگ نیز دیوی است که «نَسونَسوش»، نام دارد؛ این دیو هنگامی که در تن کسی حلول کند، آن فرد میمیرد. «دْروخْشْنَسوشْ»، از ناپاکترین و خطرناکترین دیوهاست؛ بههمین علت به همان اندازهای که این دیو، ناپاک، نجس و خطرناک است، آن لاشه و مرده نیز نجس و خطرناک به شمار میرود و هر کس بیش از سه قدم به مردهای نزدیک شود، ناپاک شده و لازم است برای پاک شدن دوباره مراسم دیوزدایی و «بَرِشنوم« دربارهاش انجام شود.
خویشاوندان مرده تنها به سبب خویشاوندی با مرده ناپاک میشوند و باید در «آپهمان» بماندند؛ یعنی مدت زمانی خاص را، دور از دیگران و در تنهایی سپری کنند. [11] وضعیت خانه نیز همین گونه بوده و باید پس از ناپاکی دوباره پاک شود.
2-8. تناسب نداشتن گناه و مجازات
2-8-1. مجازات کشتن سگ آبی
کسی که سگ آبی را کشته، باید بیست هزار ضربه شلاق بخورد و بیست هزار بسته هیزم به منظور استفاده در آتشگاه، به آتش اهورامزدا هدیه کند؛ همچنانکه باید ده هزار بسته بَرَسم[12] و ده هزار نوشیدنی خاص تاوان دهد و بعد، ده هزار مار، ده هزار گربه، ده هزار سنگپشت، ده هزار قورباغه، ده هزار مور دانهکِش، ده هزار مور گزنده، ده هزار کرم خاکی، ده هزار مگس و... بکُشد! و پس از دادن دهها چیز دیگر باید دوشیزه مردنادیدهای از خواهران یا دختران خود را که بیش از پانزده سال داشته ودارای گوشوارههایی در گوشها باشد به تاوان روح سگ آبی به اشون مردی بدهد. [13]
2-8-2. مجازات تنها بردن مرده به دخمه
کسی که مردهای را به تنهایی به دخمه ببرد، همواره ناپاک میماند. او را دور از آب، آتش و گیاه در قرنطینه نگه داشته و بدترین غذا و آب را به او میدهند و به هنگام پیری پوستش را کنده و سرش را قطع میکنند. [14]
2-8-3. مجازات لمس عمدی یا غیر عمدی مرده
برابر آیین زرتشتیان مجازات کسی که بدون عمد و یا با تعمد مردهای را لمس میکرد، «مرگِ ارزان» [15] بوده و لازم میشد تا حد شرعی مرگ دربارهاش اجرا شود.
2-9. تناسب نداشتن مطهرات و نجاسات
در فرهنگ و آیین زرتشتیان به موارد گوناگونی از نامتناسب بودن مطهرات و نجاست میتوان دست یافت
ـ نوشیدن گمیز(ادرار گاو نر): اجرای این حکم از سوی زنی که بچه خود را سقط کرده است ضروری میباشد. .[16]
ـ آلوده نساختن آب و خاک مقدس: مردم نباید آب و یا خاک مقدس را آلوده نمایند؛ درحالیکه آنان قضای حاجت طبیعی خود را بر روی همین خاک انجام میدهند.
ـ شستشو با شاش گاو نر: آنجاکه مزدا میگوید زائرانِ «مهر» باید پیش از تقدیم قربانی و نذر و نیاز و «هوم»[17] ، دو تا سه روز، خود را با شاش گاو بشویند و برای کفاره گناهان، بیست تا سی تازیانه بخورند. این همان موضوع تطهیر و حد شرعی است که در «وندیداد» به صورت کامل تبیین، تشریع و تفریع شده است:
«مزدا گفت: به مدت سه روز و سه شب، بدن خود را بشویند و برای کفاره گناهان سی تازیانه بخورند...؛ مدت دو روز ودو شب باید بدن خود را بشویند و بیست تازیانه بخوردند.»[18]
ـ کندن شیار برای راندن دیوها: آداب کندن سه شیار، شش شیار، نه شیار و... در وندیداد آمده است: کندن شیار برای راندن دیوها، دفن ناخن و مو، کندن گودال برای تطهیر زنان و غسل است.
ـ ازدواج با محارم: «خوَئِتوَدَثَه» (زناشویی با نزدیکان) در آیین زرتشت، امری مقدس است؛ چنانکه در یسنا آمده است: «من ایمان دارم به دین مزدیسنایی که جنگ را براندازد، باعث شود که سلاح را کنار گذارند و به خوَئِتوَدَثَه امر کند که حق است.»
ـ حرمت روزه گرفتن: به شخصی که روزه بگیرد «اشموغ»؛ یعنی کافر و ملحد میگویند.
2-10. پاسخگو نبودن به مسائل جدید
پیروان فرهنگ اوستا به دلیل روحیه باستانپرستی و ستایش همه آنچه نیاکان داشتهاند، نمیتوانند از دستآوردهای دیگران بهرهبرداری کنند؛ از اینرو آنان استفاده از محصولات صنعتی و دستآوردهای جدید علمی را مخالف آیین نیاکان خود میدانند.
همچنین آنان به دلیل نداشتن منابع دینی، از امکان استنباط احکامِ مسائل جدید اقتصادی و تجاری، همچون بانکداری، بیمه عقود جدید و... برخوردار نیستند؛ همچنانکه نمیتوانند درباره جرم وحدود، و قوانین جزئی و مدنی، قانونی روشمند و قابل اجرا ارائه کنند.
افزون بر آنچه بیان شد منابع دینی مورد استناد فرهنگ اوستا درباره فلسفه عبادت و مسائل خردوکلانِ عبادت، سخنی قابل توجه برای ارائه ندارند.
3. کدام گفتار نیک؟
گفتار، نشانه و ثمرهای از پندار و کردار است و اگر ایندو به پلشتی آمیخته باشد، آن نیز پلشت خواهد بود و چنانچه این دو، وصف نیک داشته باشد آن نیز، نیک نامیده خواهد شد؛ بنابراین با توجه به پندارها و کردارهای ناشایستی که از فرهنگ برگرفته از اوستای موجود نقل شد، نباید انتظار گفتاری نیک از پیروان این آیین داشته باشیم؛ زیرا اوستا خود از ارائه الگویی مناسب برای گفتار نیک ناتوان است.
برای مثال میتوان گفت دعا نوعی گفتار نیک است که موجب ایجاد پیوند و رابطه بین خدا و خلق، میشود؛ حال آنکه در آیین زردشت، دعا و خواستن از خداوند جلوهای نداشته و مراسم انجام شده، نه برای رازونیاز، بلکه برای بهدستآوردن دل امشاسپندان و ایزدان است و حضور خداوند در میان انسانها و یاری کردن آنان کمرنگ و گاهی در حد هیچ است؛ گویا قائل به تفویض مطلق هستند و به اشتباه، ادعای اختیار میکنند؛ بنابراین سخنگفتن از اخلاق نیک که خداوند در آن غایب بوده و حضوری فعال ندارد، سخنی گزاف خواهد بود.
جمع بندی
با توجه به مطالب یاد شده، میتوان دریافت که در فرهنگ اوستایی و آیین مردیسنا، حاکمیت برگیتی بین خدایان، امشاسپندان و ایزدان مورد کشمکش قرار گرفته و جهان هستی، جهانی پرتناقض و پرتعارض است و اهورامزدا در آن از توان مدیریت و یا حمایت از مخلوقات خود برخوردار نیست را ندارد. همچنین در زمینه عمل نیز برابر این آیین، جز برخی کارهای ناشایست و دور از کرامت انسانی و یا غیرقابل انجام، برنامهای روشمند برای عمل وجود ندارد و نتیجه آن بیبرنامگی، در عرصه گفتار است که در حد شعار گفتار نیک باقی میماند.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت :
* استادیارگروه کلام اسلامی، دانشگاه قرآن و حدیث.
[1]. ر.ک: اوستا، ج2، ص926، تعلیقات جلیل دوستخواه بر اوستا، تهران، مروارید، چ1، 1370.
[2]. ر.ک: سومین یشت، اوستا، ج1، ص287 ـ 292.
[3]. ر.ک: اوستا، ج2، ص897.
[4]. یسنا، 1/1/11، 2/36.
[5]. یشتها، 1/39، 1/40.
[6]. ر.ک: اوستا، ج2، ص894.
[7]. وندیداد، فرگرد5، بند25، 26.
[8]. وندیداد، فرگرد5، بند14؛ استودان، نام چاه یا گودالی در کنار دخمه یا برج خاموشی که استخوانهای مردگان را در آن میریزند (اوستا، ج2، ص914).
[9]. وندیداد، فرگرد5، بند61، همان، فرگرد، بند44 ـ 46.
[10]. وندیداد، فرگرد5، بند45 ـ 57، ارمشت: شخص ناپاک؛ ارمشتگاه: جای ناپاکان و زن دشتان، (فرگرد3، بند15 ـ 18).
[11]. وندیداد، فرگرد12.
[12]. شاخههای بریده شده درخت سرو، شمشاد و مانند آنها که موبدان زرتشتی هنگام اجرای آیینهای پشتخوانی و مانند آنها به دست میگیرند؛ ر.ک: فرهنگ سخن، حسن انوری، ج2، ص911.
[13]. وندیداد، فرگرد14، بند1 ـ 18 .
[14]. وندیداد، فرگرد3، بند20.
[15]. در آیین زرتشت گناهان درجاتی دارند که بالاترین آنها گناه مرگ ارزان است،«مرگ ارزان» در فرهنگ زرتشتی «در خور وشایسته مرگ» تعریف شده است.
[16]. وندیداد، فرگرد5، بند45 ـ57.
[17]. هوم نام نوشابهای مقدس بود که از گیاهی خاص که برخی آن رادر شاهدانه یا ریواس ویا انگور داشته اند به دست میآمد وبرای رسیدن به حالت خلسه از آن در مراسمهای دینی استفاده میشد.
[18]- ن.ک: یشته1،/1/491، 30/122.</
اوستا، وندیداد، نیاکان پرستی ، پندار نیک ، کردار نیک