آن کشورهایی که در آن خانواده دارد ضایع می شود، در واقع پایه های مدنیّت آن ها دارد می لرزد و نهایتاً فرو خواهد ریخت.1
رییس کل دادگاه های عمومی و انقلاب تهران با اشاره به مساله طلاق و ابراز نگرانی مقام معظم رهبری در دیدار اخیر مسوولان قوه قضاییه از رواج طلاق توافقی در جامعه گفت: امروزه در دادگاه های خانواده، شاهد رشد طلاق های توافقی هستیم که خود به یک معضل تبدیل شده است.2
قبل تر از این ها، آژیر را باید به صدا در می آوردند! گویا مراقبان در به صدا در آوردن آن غفلت کردند، یا آن را به صدا در آوردند اما نشنیده ایم، یا شنیده ایم اما جدی نگرفته ایم، هر کدام یک از اینها که باشد، قطعا حادثه ناگواری در حال رخ دادن است.
در هوای زهرآلود کلان شهرها، داشتن هوای پاک و عدم تنفس سم ها به نوعی برای شهروندان آرزو شده است گویا با گذشت زمان پهنای آرزوها وسیع تر و عمیق تر می شود، مثلا آرزوی زیستن در خانه ویلایی، آرزوی رفتن به تفریحات سالم، آرزوی داشتن شغل پایدار، آرزوی خرید ماشینِ با کیفیت و حتی آرزوی داشتن یک خانواده خوب و سالم.
اظهارات کارشناسی شده و دلسوزانه عالمان اجتماعی، کمی ما را به فکر فرو می برد که آیا روند تزلزل در نظام خانواده به محدوده نظام خانواده ما هم سرایت خواهد نمود!؟
باید احساس خطر نمود، و خود را برای رهایی از این خطرات آماده کرد والا وسعت دامِ این خطرات آنقدر وسیع است که پای هر ادم غافلی را به خودش گیر می اندازد.
در واقع مهم ترین وظیفه والدین در قبال فرزندان آن است که مهارت های لازم را جهت "تشکیل نظام خانواده سالم" به فرزندان بیاموزند، بهمین خاطر مساله ای که هر والدین باید برای خود مطرح کند این است که آیا توانِ برپایی یک نظام خانواده سالم برای فرزندان خود دارند؟ آیا تلاش های علمی، اقتصادی و اجتماعی والدین می تواند فرزندان را در دستیابی به نظام خانواده سالم یاری رساند؟ آیا نظام آموزشی و تربیتی می تواند مهارت های لازم را جهت برپایی و تداوم نظام خانواده سالم به جوانان بیاموزد؟ میتوان گفت؛ هر نوع خدشه بر حیا، پارسایی، کسب حلال و سیستم آموزشی وارد شود در واقع خدشه به نظام خانواده سالم است! مگر می شود بدون پاکدامنی نظام خانواده دینی تشکیل داد؟مگر می شود با ولنگاری و عدم قید و بند در رفتارهای عاطفی _جنسی، نظام خانواده سالم تشکیل داد؟
همه ما خواهان سعادتمندی در دنیا و اخرت هستیم ، سعادت اجتماعی ما در گرو داشتن نظام خانواده سالم در اجتماع است ، بدون داشتن " نظام خانواده سالم" که در واقع مهم ترین و عظیم ترین پازل پیشرفت حیاتی جامع است نمی توانیم هیچ دست آورد قابل تحسینی بدست آوریم!
در گذشته به اهمیت نظام خانواده پرداختیم ، اکنون می خواهم مختصرا به نقش فرزند در تعالی نظام خانواده بپرداریم.
تولد فرزند در خانواده زیبایی های فراوانی دارد ، لذت بخش ترین و پرمسئولیت ترین آن این است که شما این فرصت طلایی را یافتید پرورش انسانی را از بدو تولد برعهده داشته باشید، همان انسانی که خداوند در قرآن کریم ارزش و بها آنرا اینگونه بیان می کند، (وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنىِ ءَادَمَ - ما فرزندان آدم را بسیار گرامى داشتیم3)،( وَ هُوَ الَّذی جَعَلَکُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ- او است کسی که شما را خلیفه های زمین قرار داد4)،انسان علاوه بر تعالی خود می تواند اختیارا و عالمانه پرورش نوزاد خود را برعهده گیرد، نوزادی که بیشمار توانایی در نهان خویش دارد و بر اساس نظام تکوین والدین مسولیت فراهم ساختن راه های شکوفایی استعدادها را بر عهده دارند.
میدان تربیت
در میان پدیده های عالم آفرینش، انسان را باید پیچیده ترین و شگفت انگیزترین موجود عالم دانست و پرورش و هدایت این پدیده شگفت انگیز در بستر نظام خانواده می باشد در واقع اولین، بزرگترین و عاطفی ترین مربی نوزاد والدین او می باشند، والدینی که مسئول شکوفایی فطرت فرزندان را بر عهده دارند، همانگونه که خداوند در قرآن فرموده است،«فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا ۚ لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ5» خدای ناکرده اگر نقش والدین در نظام خانواده متزلزل شود و به عنوان مثال مادر بجای پرورش کودک مشغول کارهای غیراولویت دار شود! قطعا در روند پرورش و تربیت کودک خلل اساسی پدید خواهد آمد. خللی که شعاع آن بر محیط و حتی آیندگان اثر خواهد گذاشت.
در بستر نظام خانواده و جهت ترسیم راههای شکوفایی فطرت در فرزندان ، می توان بیشمار سوالات مهم و اساسی مطرح نمود،چگونه کودک خلاق داشته باشیم؟ چگونه کودک مهربان و دلسوز داشته باشیم؟ چگونه کودک با ادب داشته باشیم؟ چگونه کودک مان مهارت های اجتماعی را بداند؟
همه این سوالات در نظام خانواده مطرح می شود و برای دست یافتن و پاسخ به همه این سوالات، از طرف والدین اندیشه و برنامه ریزی می شود، معتقدیم هیچ نهاد آموزشی، فرهنگی غیر از نظام خانواده صلاحیت، لیاقت، ظرفیت و مهارت این را ندارد که تربیت کودک ما را فی البداهه بر عهده گیرد؟
لازم است سوالی برای خود مطرح کنیم، آیا مهد کودکان، مدارس، نهادهای آموزشی و پرورشی در نقش مکمل تربیت فرزندان ما هستند؟ یا مسئول اصلی و مستقیم تربیت فرزندان را بر عهده دارند؟ با توجه به جایگاه نظام خانواده می توان گفت؛ هیچ نهاد، موسسه و حتی حکومتی شان این را ندارد که پرورش فرزندان ما را فی البداهه برعهده گیرد اما متاسفانه با تغییر سبک زندگی مشاهده می کنیم که بسیاری از وظایف نهاد خانواده مستقیما به سیستم های اموزشی بیرون از خود واگذار شده است.به نوعی می توان گفت؛ رشد افسردگی و گسترش عقده های روانی دلیل از ناکارامدی نظام خانواده آن آنان می باشد.
درکم این است که در طول دوران قبل ازدواج، باتفاق دوستان، مشاوران و بزرگان و در طی چندین جلسه به بازتعریف خانه و خانواده بپردازیم، آیا خانه تنها محلی برای چیدن مبلمان و نصب پرده های گرانقیمت و داشتن کابینت های ام دی اف لترون و یا ردیف کردن کالاهای برقی در اشپرخانه است؟ چه چیزهایی پایه های نظام خانواده را سست می کند؟ خطوط قرمز در نظام خانواده چیست؟ و دهها پرسش اینچنینی که می تواند ما را در درست تصمیم گرفتن و صحیح عمل نمودن توانا نماید.
امر به معروف و نهی از منکر در نظام خانواده
کودکی که نظارگر همیشگی رفتار والدین در خانه است آیا والدین می توانند به صرف گفتار او را امر به خوبی ها و نهی از بدی ها نمایند؟ آیا شیوه تربیتی در محیط خانواده با محیط غیر آن متفاوت است!؟ زبان آموزش و تربیت در نظام خانواده، زبان گفتار است، والدین با رفتارهای خود ساختمان تربیتی فرزندان را می سازند، همانگونه که در مثل های ادبی اینگونه بیان شده است( دو صد گفته چون نیم کردار نیست). در واقع می توان گفت؛ در تربیت هیچ چیز بهتر از عملکرد و رفتار خودمون کارسازتر نیست؛ فرزندان ما آیینه ی رفتار خود ما هستند مراقب رفتارهای خودمون باشیم.
آینده کودک
خدابیامرزد گذشتگان ما را که اکثر آنان سواد خواندن و نوشتن نداشتند اماجملات پخته ایی می فرمودند، چونکه صد آمد نود هم پیش ماست.
نمی دانم چه اصراری است که والدین فرزندان خود را تحت فشار بگذارند که فلان رشته درسی را باید انتخاب کنند و در آن رشته به جایگاه مورد دلخواه والدین برسند! والدین اگر بتوانند روش خوب فکر کردن، خوب تحلیل نمودن، خوب نوشتن و خوب بیان کرد را به فرزندان خویش بیاموزند دیگر نگران شغل و جایگاه اجتماعی و وضعیت آینده او نخواهند بود.گاهی اوقات احساس می شود تنها وظیفه والدین، پلیس مخفی بودن است ، بجای آنکه مهارت فکری و جسمی به فرزندان بیاموزند، آنان را زیر ذره بین و مورد هجوم سوالات بیشماری کجا بودی؟ و کجا میروی؟ قرار می دهند! ، همیشه نگران جزیی ترین مسایل فرزندان خود هستند، با این نگرش هیچ فرزندی به بلوغ فکری و رفتاری نمی رسد،
درکم اینگونه است که والدین نباید نسبت به شغل آینده فرزندان خود حساسیت های زیادی داشته باشند، فرزندان در انتخاب شغل خود آزادند، اگر والدین در آموزش "اندیشیدن" به فرزندان خود حساس و پیگیر باشند، آنوقت نتیجه هر تصمیمی که فرزند می گیرد مطلوب و قابل قبول خواهد بود، والدین نباید سد راه علایق فرزندان شوند، نباید به گونه ایی باشد که آنچه والدین در طول زندگی به او نرسیدند، بخواهند که فرزندشان به آن برسند.
محبت در خانه
برای اینکه جایگاه محبت را در خانواده بشناسانیم مثالی بیان می کنم، شما یک لیوان را پر از اب نمایید به طوری که اگر چند قطره آب روی آن بریزید سر ریز خواهد شد، محبت در خانواده همانند آب در لیوان است محبت باید همه جای زندگی را پرکرده باشد اول ، آخر، ظاهر و باطن زندگی محبت است.محبت محرک همه شکوفایی هاست، موفقیت در زمینه تربیتی و آموزشی منوط به میزان محبت در نظام خانواده است. هر چیزی که محبت را در نظام خانواده می کاهد، قطعا یکی از عوامل سست شدن نظام خانواده به حساب می آید و باید از آن دوری نمود.
دوستان فرزندان
فرزندان همیشه کودک باقی نمی مانند بلکه رشد می کنند و پا به دوران حساس و حیاتی نوجوانی و جوانی می گذارند، بالطبع دایره اندیشه و نیازهای آنان وسیع تر و عمیق تر خواهد شد و احساسات آنان پیچیده تر خواهد گشت. والدین باید به این باور برسند که دوستان همانند والدین می توانند در پیشرفت و تعالی فرزندان نقش بسزا و بی بدیلی داشته باشند، در واقع دوستِ خوب می تواند در روند تکامل شخصیت و پرورش استعداد فرزندان نقش موثری داشته باشد، بهمین خاطر والدین باید در این موضوعِ مهم ، حساس و پیگیر باشند. «رفیق داشتن» بخشی از واقعیت های زندگی هر انسانی است، بهمین خاطر والدین باید بسترهای لازم را جهت پیدا نمودن دوستان خوب برای فرزندانشان فراهم سازند.
والدین می توانند پشتوانه خوبی برای گروه دوستانه فرزندان خویش باشند. بخاطر داشته باشیم والدین باید همت کنند تا فرزندان "دوست خوب"پیدا کنند و قدر او را خوب بدانند و احترام آنان را بر خویش واجب بدانند.اهمیت دوست تا بدانجاست که بخشی از آیات و روایات و سخن حکیمان به این موضوع اختصاص داده شده است.
امام علی (علیه السلام) میفرماید:
«صحبة الاخیار تکسب الخیر کالریح اذا مرت بالطیب حملت طیبا صحبة الاشرار تکسب الشر کالریح اذا مرت بالنتن حملت نتنا.6»
دوستی با صالحان و عاقلان مانند قرار گرفتن در معرض نسیم بهاری است که زنده کننده و به بار نشاننده است و دوستی با نادانان و جاهلان مثل قرار گرفتن در معرض سوز پاییزی است که خشککننده و نابودکننده است
و سعدی علیه رحمه ؛
دوست مشمار آن که در نعمت زند
لاف یاری و برادر خواندگی
دوست آن دانم که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی
والدین به فرزندان بیاموزند که بین آشنا و دوست فرق هایی وجود دارد، در واقع آشنا کسی است که ما اسم و رسم و یا شغل او را می شناسیم و هر از چندگاهی احوالپرسی با هم داریم اما دوست هرگز اینگونه نیست، دوست خوب پاره ایی از وجود ماست و از لحاظ فکری، رفتاری قابل اعتماد است ، بودن با او مساوی است با تکامل باورها و شخصیت فرزندان، آرامش و مایه امیدی است در شرایط بحران و مشکلات.
1. خطبهی عقد مورخهی 9/11/1376
2. سایت خبری ایرنا، کد خبر: 81673291
3. الاسراء آیه70
4. سوره : الانعام آیه : 165
5. آیه فطرت، آیه ۳۰ سوره روم
6. شرح کلمات قصار،ج 7، ص 196. آقا جمال خوانسارى
#آوالا
# عاقل شورشی
Telegram.me/Avala_salehi_amin