مدرسه حکمت

ثاقِبُ الفکر +حُرِّیةُ الفکر+شارِدُ الفکر

مدرسه حکمت

ثاقِبُ الفکر +حُرِّیةُ الفکر+شارِدُ الفکر

پیوندهای روزانه

۲ مطلب با موضوع «نحو» ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

"و لاسیّما" لفظی است مرکب از چهار جزء ("واو"، "لا"، "سیّ" و "ما") که در علم نحو، مباحثی را به خود اختصاص داده است. غرض از آوردن این لفظ در کلام بیان این مطلب است که آنچه پس از لفظ "و لاسیّما" می‏آید، با آنچه پیش از آن آمده در یک ویژگی مشترک بوده اما آنچه پس از "و لاسیّما" ذکر شده بهره‏ی بیشتری از آن ویژگی دارد.[1] به عنوان مثال در عبارت «ما أجملَ الکواکب فی لیلِ الصیفِ و لاسیّما القمرُ»، متکلم ضمن بیان اشتراک ماه و ستارگان در ویژگی زیبایی و جمال، با ذکر لفظ "القمر" بعد از "و لاسیما" به بهره بیشتر ماه از آن ویژگی (زیبایی و جمال) اشاره دارد.

 
جایگاه "و لاسیّما"
   در میان عالمان نحو در تبیین مباحث "و لاسیّما" دو رویکرد مشاهده می‌شود؛ بعضی[2] از عالمان نحو بحث از "و لاسیّما" را به عنوان خاتمه، در پایان مباحث باب "استثنا" مطرح کرده و در مقابل بعضی دیگر به جهت احتمال موصوله بودن "ما" در ترکیب آن، مبحث "و لاسیّما" را در مباحث "اسم موصول" مورد بررسی قرار داده‏اند.[3]
  • محمدامین
  • ۱
  • ۰


مقدمه:


کتابُ شرح العوامل فی النحو.


کتاب اضافه شده به شرح، شرح اضافه شده به عوامل، فی النحو (جار و مجرو) صفت است برای عوامل. یا اینکه حال قرار می دهیم برای عوامل (اینکه صفت قرار دهیم یا حال،این فی النحو، معلق است به عامل مقدر). عامل مقدَر، عامل مقدر یا فعل است، استقر فی النحو، یا اسم فاعل است، مستقر فی النحو. یکی از افعال عموم را باید بگیریم.

افعال عموم زند ارباب عقول، کون است و ثبوت است و وجود است و حصول. تنها این نیستند. هر چیزی که لازمه ی وجود هر موجودی باشد، آن را افعال عموم می گویند. مثلا خدا وقتی کسی را خلق می کند، لازمه ی وجودش این است که وجود داشته باشد، ثابت باشد ... ، اینها را افعال عموم می گویند. اگر لازمه ی وجود نباشد،افعال خصوص می گویند،

  • محمدامین