مدرسه حکمت

ثاقِبُ الفکر +حُرِّیةُ الفکر+شارِدُ الفکر

مدرسه حکمت

ثاقِبُ الفکر +حُرِّیةُ الفکر+شارِدُ الفکر

پیوندهای روزانه
  • ۱
  • ۰

آیا استصحاب در قسم کلی دوم جریان دارد؟(فایل 62 )

تاحالا سه بیان مطرح شد به عنوان مانع جریان استصحاب در کلی قسم دوم.

بیان اول که از اقای میرزامحمدتقی شیرازی(سیدیزدی) است با نقدش در جلسه قبل گذشت.

نکته؛

ما این بحث ها را که مطرح می کنیم بیشتر دنبال پرورش طلاب هستیم که این قواعد را جمع کنند،در درس دیروز به دو تا قاعده مهم برخوردیم

*قاعده ترتب

الف) بحث ترتب که به صرف آنکه سبب و مسبب تصور کنیم نگویم اصل را در سبب جاری می کنیم و در مسبب رها می کنیم! اگر ترتب شرعی باشد این سخن درست است.(تحقیق شود)

*قاعده علم اجمالی

ب)در اطراف علم اجمالی میگویند مشکل عدم جریان اصل معارضه است.و گرنه چرا من اصاله طهارت را در این ظرف خاص جاری کنم با اینکه نسبت به ظرف خاص علم اجمالی و تفصیلی و حجت هم ندارم.نسبت به این لیوان نه علم به نجاست دارم نه علم اجمالی به خصوص لیوان و نه حجت، کنار ان لیوان بعد که میاد علم اجمالی درست می شود

در اینجا می گویند نمی توانی اصل جاری کنی چون اصل معارض داره ، اصل طهارت در ظرف الف تعارض دارد با اصل طهارت در ظرف ب.

سوال مطرح می شود که این معارض داشتن اصل باید تا آخر باشدتا جاری نشود یا نه، اگر در یک مقطعی معارض پیداکرد ولو بعد معارض ندارد، دیگر جاری نمی شود، کافیه در یک زمانی معارض داشته باشد،همین دوتا طرف معارض دارد، اصل طهارت در این با ان، حالا یکی از این طرف ها ریخت یا شکست،این ظرف که ذیگر معارض نداردف اصل طهارت نسبت به این طرف، بگیم نه بدرد نمی خورد چون اصل طهارت در این ظرف، در یک ان با ان ظرفی که شکست تعارض کرده است و چیزی هم که تعارض کرد و ساقط شد دوباره زنده نمی شود یا نه به این حرفها نیست اصل نعارض باید تا اخر معارض داشته باشد و لذا در اطراف علم امالی یکی از اظراف یک آن از معارض خارج شد آن یکی دیکر اجتنباب ندارد.

بیان دوم؛ نظر مخالفین استصحاب در قسم کلی دوم

مرحوم آشتیانی به شیخ انصاری عرض می کند که همیشه در علم اجمالی بیایم یک طرف علم اجمالی را از ابتدا خارج کنیم!

 مثلا یکی از آن دو طرف را( که نمی دانیم کدام طرف نجس است را ) بیرون بریزیم آنوقت  اصل، بلامعارض پدید می آید.

بیان دوم(کسانی که با استصحاب قسم دوم مخالفند)

وقتی در بقای کلی شک می کنید بخاطر این است که وضعیت فرد معلوم نیست، اگر پشه باشد هیچ حیوانی داخل خانه نیست ولی اگر فیل باشد بتبعش هم حیوان است.

پس همیشه شک ما در بقای کلی مسبب از شک ما در فرد است.

 مخالفین در استصحاب کلی قسم دوم می گویند؛

خب شما نسبت به فرد استصحاب عدم می توانی جاری کنی، یعنی یک زمانی در این خانه فیل نبود! و الان استصحاب عدم فیل را انجام بده.

آنوقت نتیجه می گیریم که، کلی در خانه نیست.

 اینها می گویند؛

 شک من در بقای کلی مسبب از شک من در وضعیت فرد است. وقتی با کمک استصحاب، فرد مشکوک عدمش روشن شد، آنوقت نتیجه می گیرم که کلی وجود ندارد.

مرحوم شیخ انصاری؛

سوالی که شیخ مطرح می کند؛

اصل عدم فرد( که با استصحاب ثابت شده) آیا لازم اش ارتفاع قدر مشترک است!؟ ارتفاع قدر مشترک لازمه این است که بگوئیم؛

 کون الحادث مقطوع الارتفاع(پشه)

 من اگر جاری کنم کون الحادث هو الپشه می توانم نتیجه بگیرم کلی نیست

 اگر داوری کنم که کون الحادث هو نجاسه بدم می توانم نتیجه بگیرم که کلی نیست نبودن قدر مشترک اثر کون الحادث مقطوع الارتفاع است.

ممکن است بگوید پس اثر عدم فرد جدید چیست؟استحصاب عدم وجود فیل؟

شیخ انصاری (ره)می گوید؛

 کلی در ضمن فرد مشکوک، وجود ندارد، اما نمی توانیم بگویم اصل کلی وجود ندارد!

وقتی استصحاب کردید عدم ورود فیل را به خانه، نتیجه می گیریم که پس کلی در ضمن فیل به حکم استصحاب،  محقق نشده است.یا در مثال بول، اگر استحصاب کردیم عدم نجس شدن لباس به بول، نتیجه می گیریم نجاست کلی فی ضمن بول هم محقق نشده اما نجاست کلی که جامع است بین پشه و فیل است محقق شده است و مرتفع نشده است.

اما نجاست کلی که جامع بین پشه و فیل است، ایا آن هم مرتفع شده است!؟

شما دارید استصحاب می کنید عدم بول را، در حق خودش کلی از بین می رود نه مطلقا،  بله، اثار خاص این فرد نیست ولی کلی حدث باقی هست.استصحاب کنید عدم منی را و نتیجه می گیریم که جنابت نیست، جنابت کلی ضمن منی است اما کلی ضمن بول نیست و لذا ما قبول داریم با استحصاب کلی قسم نمی خواهیم کلی حدث را جاری کنیم با همه آثار.

مرحوم شیخ می گوید ما یک فرد داریم (حدث به بول و منی) و یک کلی قدر مشترک داریم(الحیوان) و یه قدر مشترک در ضمن فرد داریم!

شیخ انصاری این را از قدر مشترک بدون تقیید به ضمن فرد جدا می کند.

فرض کنید 70تا انسان هست و یه کلی طبیعی من و شماداریم(به تعداد افراد) اما یک کلی بدون تقیدش به افراد هم داریم و این دیگر به تعداد من و شما نیست لذا می گفتیم کلی انسان هم واحد است اگر به افرادش نگاه نکنیم و هم متعدد است اگر به افراد نگاه کنیم.

مرحوم شیخ حرفش این است، و می خواهد بگوید شما وقتی استصحاب می کنید عدم فرد دوم را، عدم امدن فیل به خانه، شما با استصحاب عدم این فرد، نتیجه می گیرد که کلی در ضمن این هم نیست اما می توانید نتیجه بگیرید که کلی در ضمن فرد را نگاه نمی کنیم بلکه کلیِ کلی(یعنی ضمن غیر فرد) (یعنی الحیوان) آیا می توانیم بگوییم آن کلی از بین رفته است؟ خیر

باید بگویم سابقا با امدن فرد کلی آمده است  و الان شک می کنیم که کلی رفته یا نه، بهمین خاطر کلی را استصحاب کنیم.

متن جزوه

در نقد بیان دوم از نقدهای گذشته( که می گفتند؛ استصحاب عدم فرد می کنیم و نتیجه می گیرم عدم کلی را و دیگر شما استصحاب وجود کلی را نمی توانید بکنید)، شیخ انصاری فرموده است:

«ان ارتفاع القدر المشترک( یعنی عدم کلی )  من لوازم کون الحادث ذلک الامر المقطوع الارتفاع( مثل پشه یا بول)، لا من لوازم عدم(عدم فیل) حدوث الامر الآخر. نعم اللازم من عدم حدوثه( امر آخر، فیل)  هو عدم وجود کلی فی ضمنه(فرد مشکوک) من القدر المشترک فی الزمان الثانی(زمانی که امر اول مرتفع شد)، لا ارتفاع القدر المشترک بین الامرین و بینهما( کلی در ضمن فرد با قدر مشترک بین الامرین ) فرق واضح: و لذا ذکرنا انّه تترتّب علیه احکام عدم وجود الجنابة فی المثال المتقدّم».

فرد ، قدر مشترک در ضمن فرد، قدر مشترک بین الامرین(غیرفرد)

مثل کلی الحدث و.. که می توانیم استصحاب کنیم

کسی که محدث به بول یا جنابت شده و ضو گرفته می گفتیم برو آثار مشترک را بار کن و آثار جنابت را بار نکن. هرچند بدون غسل نمی تواند وارد نماز شود ولی می تواند وارد مسجد بشود(آثار خاص جنابت بار نمی شود.

این حرف شیخ بود.

حرف استاد؛

 احساس می کنم که شیخ کلی طبیعی را درست متوجه نشده است اینکه یه فرد داشته باشیم و یه کلی در ضمن فرد و یه کلی بین الامرین داشته باشیم، این تقسیم بندی وجود ندارد و اشتباه است.بلکه کلی در ضمن فرد محقق می شود.وقتی پشه مُرد قطعا کلی در ضمن پشه هم مرده است و یا وقتی ما به وجود فیل مشکوک هستیم در واقع به کلی در ضمن فیل هم مشکوک هستیم، وقتی اصل عدم بر فیل جاری کنیم قطعا کلی در ضمن فیل هم عدم خواهد شد و نمی شود گفت که ما کلی بین الامرین ( کلی در ضمن غیرفرد فیل) استصحاب می کنیم.کلی در ضمن غیرفرد ما نداریم!

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی