مدرسه حکمت

ثاقِبُ الفکر +حُرِّیةُ الفکر+شارِدُ الفکر

مدرسه حکمت

ثاقِبُ الفکر +حُرِّیةُ الفکر+شارِدُ الفکر

پیوندهای روزانه
  • ۰
  • ۰
بحث از یک سوال شکل می گیرد، اگر شریعت بلوغ را شرط تکلیف دانست الف)انجام بعضی رفتارها (دزدی، قمار بازی، اکل متجنس، و...)توسط کودکان غیربالغ چه حکمی خواهد داشت؟ ب) از منظر شرع مقدس، نقش والدین و مربیان تربیتی در قبال این نوع رفتارکودکان چیست؟ آیا والدین می توانند مانع این گونه رفتارها باشند؟  ج) از منظر شریعت حکم فعل والدینی که ابزار قمار را برای فرزندان خویش خریداری نموده و در دسترس کودکان قرار می دهند چیست؟ د) با توجه به اینکه کودک غیربالغ، هیچ تکلیف شریعی ندارد، آیا بر والدین واجب است که آلات قمار را بشکنند و آن را دور بریزند؟ در این مقاله سعی شده است بنحو جامع با مشاهده در آیات و روایات و کلام فقها به این موضوع بپردازیم. کلمات کلیدی:  قمار کودکان، تکلیف، نقش والدین  تکلیف تکلیف از ریشه «ک ـ ل ـ ف» و در لغت به معناى درخواست یا امر کردن کسى به انجام دادن کارى دشوار است. در منابع کلامى و فقهى، معانى اصطلاحى مختلفى براى آن آمده است. برخى آن را اراده مرید (شارع) نسبت به امر مشقت آمیز تعریف کرده اند. شمارى آن را طلب کردن امرى مشقت آور از سوى شارع یا شخصیتى برتر دانسته اند. برخى نیز تکلیف را دستور کسى که اطاعت او واجب است، دانسته اند. به کسى که تکلیف از او صادر مى شود «مکلِّف» و کسى که تکلیف را انجام مى دهد «مکلَّف»، و کارى که تکلیف به آن تعلق مى گیرد «مکلَّفٌ به» گویند[6] مرحوم لاهیجی در "گوهر مراد" می گوید:  تکلیف خطاب الهی را گویند که متعلق به افعال بندگان است از جهت اتصاف به حسن و قبح بر سبیل اقتضا یا بر سبیل تخییر و مراد از اقتضا طلب است و طلب یا متعلق است به فعل یا ترک و تخییر تسویه است میان فعل و ترک. بر همین اساس، اوامر الهی را در مورد افعال انسانی به اقسامی تقسیم کرده اند: وجوب، حرمت، ندب، کراهت و اباحت. این احکام از آن جهت که از اقسام حسن و قبح می باشند گاهی حسن و قبح عقلی است که متصف به عقلیت و از آن حیث که نقل بر آن وارد گردید، متصف به منقول شرعی می باشند. پس هر تکلیفی از تکالیف بندگان هم عقلی است و هم نقلی که هر دو از منابع شریعت اند.( عبد الله جوادی آملی- حق و تکلیف در اسلام- صفحه 30) شرایط مکلف قانونگذار برای اینکه انسان را به تکلیف خاصی مکلف سازد چند شرط را باید رعایت کند. به عبارت دیگر، انسان با واجد بودن چند شرط می تواند انجام تکالیفی را بر عهده بگیرد. شرایط تکلیف که در همه تکالیف باید وجود داشته باشد امور ذیل است: بلوغ «و اِذا بَلَغَ الاَطفـلُ مِنکُمُ الحُلُمَ فَلیَستَـذِنوا» و هـنـگـامـى کـه اطـفـال شـمـا به سن بلوغ رسند باید اجازه بگیرند، سوره مبارکه نور آیه 59 عقل  اطلاع و آگاهی بدیهی است که انسان آنگاه قادر است تکلیفی را انجام دهد که از وجود آن تکلیف آگاه باشد و به عبارت دیگر به او ابلاغ شده باشد. فرضا قانونگذاری قانونی را وضع کند ولی به اطلاع مکلف نرساند، مکلف ملزم نیست و بلکه قادر نیست آن را به مرحله اجرا درآورد و اگر عملا برخلاف رفتار نماید، قانونگذار نمی تواند او را مجازات نماید. قدرت و توانایی «لا یُکَلِّفُ اللّهُ نَفسًا اِلاّ وُسعَها» سوره مبارکه بقره آیه 286 آزادی و اختیار  با توجه به بیان مطالب بالا در سه بخش به بررسی می پردازیم سوال؛ آیا کودکان غیربالغ بطور مطلق از دایره تکلیف خارج هستند؟آیا کودکان غیربالغ اما ممیز از دایره تکلیف خارج هستند؟ پاسخ به این سوال بسیار روشن است که انسان غیربالغ در حقش هیچ چیزی حرام نیست، در واقع احکام خمسه( ) متوجه بالغ است. « رُفِعَ الْقَلَمُ عَنْ ثلاث: عن الصَّبِى حَتَّى یَبْلُغَ، وَعَنِ النَّائِمِ حَتَّى یَسْتَیْقِظَ، وَعَنِ الْمَجْنُونِ حَتَّى یُفِیقَ» البته این نکته را هم باید در نظر داشت که این روایت فقط احکام تکلیفی را از صبی برمی دارد والا در احکام وضعیه، کودک ضمان است و پرداخت ضمان برعهده والدین می باشد. « عمد الصبی خطأٌ تحمله العاقلة». در ادامه می توان مطالبی بیان نمود تا روشنی جواب سوال قبل، کمی از بین برود و نتوانیم به صراحت بگوئیم که بازی قمار بر صبی حرام نیست و تکلیف ندارد! اگر بگوئیم بچه هیچ تکلیفی ندارد و در عین حال بچه ایی را فرض کنیم که کاملا ممیز و ملاهق است، خوبی و بدی را می شناسد، و فرض کنیم این بچه ممیز فردا بالغ می شود، و این در حالی است که گرفتن وضو و نماز و سایر واجبات عینی را نمی داند و در زمان غیربلوغ، به یادگیری این مسایل نپردازد و بگوید من که هنوز بالغ نیستم تا تکلیفی بر من واجب یا حرام شود.خب فردا صبح بالغ می شود و می خواهد نماز صبح بخواند، تا بخواهد وضو و حمد و سوره را یاد بگیرد، نماز صبحش قضا می شود، در اینجا باید این بچه چکار کند؟ از یک طرف می گویند بچه تکلیف ندارد و از طرفی همان بچه ممیز هم هست آیا می توانیم بگوین بچه وجوب مطالعه دین ندارد؟ یعنی ایا بعد از بلوغ مکلف به مطالعه و یادگیری واجبات می شوند؟ این سوالها باعث شده برخی از بزرگان بفرمایند: بلوغ فراگیری اش را اماده نکند، این چنینی( یعنی واجباتی که اگر بچه قبل از بلوغ فراگیری اش را آماده نکند، در وقت وجوب، واجب فوت می شود) شرطش بلوغ نیست. و حدیث رفع القلم عن الصبی تخصیص خورده است و پیغمبر هم منظورش این موارد نبوده است. نایینی در ادامه بحثش می فرماید؛ کل واجباتی که یستقل بها العقل، و از طریق مستقلات عقلیه، به نظر شرع می رسیم، این واجبات شرطش بلوغ نیست. مثال؛ واجبات و محرماتی که از مستقلات عقلیه هستند مثل قتل، دروغ، تهمت، زنا، لواط، دزدی، اینها از واجباتی هستند که ستقل بها العقل یعنی ما حتی بدون بیان شارع فهمیدیم که اینها قبیح است. آیا شارع باید بگوید زنا حرام است یا اینکه عقل درک می کند، در واقع شرطش بلوغ نیست و شامل بچه ممیز هم می شود ، هرچند بچه غیر ممیز در اینجا همان حکم رفع القلم را دارد. پس نایینی فرمودند؛ احکامی که مستقلات عقلیه هستند بر بچه ممیز واجب است و از این طریق ان مشکل { مشکل وجوب تعلم احکام شرعی قبل از بلوغ، وجوب معرفت به اصول دین} را حل می کند و بعد می فرماید بچه ممیز باید بعد از بلوغ تکالیف الهی را انجام دهد و اگر عملی از او فوت شود گنهکار است! با ذکر این مقدمه می گوییم؛ قمار بازی و بازی با آلات قمار از محرماتی هستند که عقل به تنهایی قبحش را درک می کند-یستقل بها العقل- بگوییم عقل قبح قمار بازی را درک می کند پس شرطش بلوغ نیست بلکه کودک ممیز هم باید از این اعمال اجتناب کند. اگر اینگونه قائل باشیم در جواب سوال اول باید گفت؛ بر بچه ممیز بازی با آلات قمار حرام است. اما بیان نکته ایی خالی از لطف نباشد که این نظر{کودک ممیز تکلیف دارد} فقط یک قائل دارد و آن هم مرحوم نایینی است و حتی مرحوم خویی درباره نظر استادش می فرماید: خاطیء جدا، یعنی نظر نایینی صحیح نیست. مرحوم خویی می فرماید؛ واجباتی که عقل حسنش را درک می کند یا محرماتی که مفسده اش را درک می کند و حکم می کند به حسن یا قبح، معلل است که از طرف شارع، تعبدی برخلاف وارد نشود، ولی اگر تعبدی از جانب شارع برخلاف درک عقل وارد شد، تعبد شارع مقدم است. تعبد شارع بر خلاف عقل چیست؟( نه اینکه عقل بگوید دزدی بد است و شارع بگوید خوب است، نه، منظور این نیست) منظور این است که شارع فرموده من، قلم تکلیف را از صبی تا زمانی که بالغ شود را برداشته ام، هرچند عقل بگوید این عمل(مثلا دزدی توسط بچه) قبیح است، بسیار خوب، ما هم قبول داریم که این عمل قبیح است ولی بچه تکلیف ندارد چون شارع این کلمه را از بچه سلب کرده است(رفع القلم عن الصبی- عن المجنون و...) با مطلبی که از آقای خویی بیان شد سوال مطرح می شود که پس تکلیف بچه بعد از بلوغ جهت ادای واجباتی که نیاز به اموزش دارد چیست؟ ایشان می گویند اشکالی ندارد و بچه می تواند بعد سن بلوغ اینها را اموزش و یاد بگیرد! و نهایتا باید چیزهایی که فوت شد را قضا شد بخواند. نکته؛ مرحوم نایینی نمی خواهد تکلیف عقلی فرض کند، چون عقل اطاعت آور نیست.مرحوم نایینی می خواهد قبل از بلوغ، محرمات و واجبی که مدرک به درک عقل است را بگوید، واجبات شرعیه که بعد لزوم اطاعت بیاورد،حرمت ، معصیت بیاورد) نکته؛  می خواهیم یک چیزی عرض کنم مرحوم نایینی هم واقعا معلوم نیست که به اطلاق کلامش (بچه ممیز تکلیف دارد) ملتزم باشد! درست است که مطلبی که گفتم عین عبارت مرحوم نایینی است و در برگه هم عین عبارت را آوردیم اما واقعا می توانیم ملتزم بشویم که آقای نایینی اگر یک بچه 14 ساله ایی که دارد غیبت می کند بگوییم این معصیتکار است!؟ یا این بچه دارد دروغ می گوید و آقای نایینی می خواهد بگوید این بچه معصیت کار است و دارد حرام شرعی انجام می دهد؟؟؟( چون قبح کذب را عقل در ک می کند و بنا شد وقتی عقل درک کند، از باب ملازمه شرع هم حکم می کند) اما دوستان عقیده ما این است که مرحوم در همان دو تا(مشکل وجوب فراگیری احکام قبل از بلوغ بعلاوه وجوب فراگیری اعتقادات کلی) مورد می خواهد موضوع را حل کند نه بیشتر! حالا عجیب این است و به عبارت در برگه دقت کنید ایشان درست است که کلی می گوید و همه انچرا که عقل درک می کند ولی وقتی می خواهد نتیجه بگیرد، فقط در همین دوتا نتیجه می گیرد استاد؛ من نمی توانم نسبت به هم که آقای نایینی میخواهد بگوید بچه ها در تمام واجبات عقلی و محرمات عقلی مکلف هستند به حکم شرعی! بخاطر اینکه اینها لوازم هم دارد و استحقاق عقاب هم می آید بهمین خاطر این ها را نمی توانیم به نایینی نسبت دهیم – اما – بله اینقدر می توانیم به آقای نایینی نسبت بدهیم که اگر بچه ایی که ممیز است نرفت جلوتر و قبل بلوغ احکام را یاد نگرفت و در وقت خودش، از او واجب فوت شد، این بچه ترک واجب کرده، چون در وقت که نمی تواند نماز بخواند، عذر دارد و باید برود یاد بگیرد، این بچه را عقابش می کنند شرعا بخاطر ترک تعلم قبل از ملتزم به این شود که واجباتی که عقل به وضوح درک می کند و بچه ممیز باید از آن اجتناب کند و اگر خطایی انجام داد مثل یک بالغ با او برخورد می شود. اگر کسی ملتزم به این دیدگاه شود، خلاف ضرورت فقه عمل نکرده ولو اینکه کسی مثل آقای خویی مخالف باشد نظر استاد؛ در مورد قمار –بازی کردن بچه ممیز با قمار- صغرویا از این موضوع خارج است چون قبح قمار عقلی نیست، بله، قمار بماهوقمار، قبح عقلی ندارد، مثلا 2نفرقمارکنند و چیزی که میان بگذارند یک وعده غذا باشد، آیا از نظر عقل این عمل قبیح است؟ پس موضوع قمار صغرویا از این موضوع متفاوت است. نظر استاد همان نظر اتفاق علماست که بچه حتی ممیز تکلیفی ندارد        
  • محمدامین

قمار کودکان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی