مدرسه حکمت

ثاقِبُ الفکر +حُرِّیةُ الفکر+شارِدُ الفکر

مدرسه حکمت

ثاقِبُ الفکر +حُرِّیةُ الفکر+شارِدُ الفکر

پیوندهای روزانه
  • ۱
  • ۰

 استصحاب فرد مردد

تقسیم مستصحب در نظر تحیق:

مستصحب یا شخصی است یا کلی، و مستصحب کلی سه قسم است. و مستصحب شخصی دو قسم؛ و آن یا معین است یا مردد.

استصحاب در مستصحب معین، بدون شک و شبهه جاری است و قدر متیقن از ادله استصحاب، همین قسم است.

جریان استصحاب در فرد مردد محل بحث است.

موضوع شناسی فرد مردد

اثر در فرد مردد مترتب بر شخص است و آن شخص مردد بین دو فرد می­باشد و شک در آن است که مستصحب باقی است یا نه!

محل بحث جایی است که هر دو فرد اثر شرعی دارد، چه زید داخل خانه شده باشد و چه عمرو  هر دو اثر شرعی دارند، اگر فقط یک فرد مثلاً دخول زید اثر داشته باشد و تردید شود که زید داخل شده یا عمرو، پرواضح است که استصحاب جاری نیست چون یقین به تحقق موضوع ذی اثر وجود ندارد.

فرق استصحاب فرد مردد با استصحاب جامع در آن است که اثر در فرد مردد مال فرد است نه جامع، و اثر در استصحاب جامع مال کلی است، لکن اینجا اثر برای کلی است، نه برای جامع، اثر مال خصوص زید و خصوص عمرو است، دخول زید اثر وجوب صلاة را به دنبال دارد و دخول عمرو اثر وجوب صدقه را.

شک در بقاء به دو جهت است:

1. به جهت یقین به ارتفاع  یک فرد، اگر زید قطعاً خارج شده باشد بقاء آن فردی که داخل خانه شده بود مشکوک است.

2. به جهت احتمال ارتفاع آن فرد. اگر خروج زید احتمالی است، بقاء آن فردی که وارد خانه شده بود مشکوک است.

و بین این دو جهت فرقی نیست، چون در هر حال بقاء همان فردی که وارد خانه شده بود مشکوک است. اگر خروج زید یقینی باشد، بقاء عمرو بر فرض دخول عمرو در خانه مشکوک است، اگر خروج زید احتمالی است باز بقاء آن یک نفر که داخل خانه شده بود مشکوک است.

همانند دو ظرف آبی که علم اجمالی پیدا کردی که یکی از آن دو مردد بین این ظرف و آن ظرف متنجس شده است، سپس قطعاً ظرف سمت راست به کر وصل شد یا احتمال می­دهی که ظرف سمت راست به کر متصل شده است؛ در هر صورت در بقاء نجاست معلوم بالإجمال شک داری.

قوام استصحاب فرد مردد به این است که شما علم پیدا کنی به تحقق احد الفردین که هر فردی هم باشد اثر شرعی داردـ نه اینکه جامع اثر داشته باشد ـ سپس شک کنی در بقاء همان چیزی که محقق شده است. ارکان استصحاب یقین به حدوث و شک در بقاء در هر جهت از دو جهت مذکور در بالا محقق است.

مرحوم محقق نائینی تردید در مکان مستصحب را از مصادیق فرد مردد قرار داد، اگر شما تردید دارید که زید در سمت غربی خانه است که در سمت شرقی خانه، اگر سمت غربی باشد دیوار بر سرش خراب شده و مرده است و اگر در سمت شرقی باشد هنوز زنده است؛ این بیان مرحوم نائینی نادرست است، مکان فرد ساز نیست، و استصحاب بقاء زید استصحاب فرد مردد نیست، استصحاب شخصی و فرد معین است، بقاء زید مشکوک است و منشأ شک به خاطر تردید در حالات اوست. در فرد مردد نمی­توان به معین اشاره ذهنی کرد اشاره به فرد مردد است یا زید یا عمرو داخل خانه است، اما اینجا می­توان معیناً به زید اشاره کرد و گفت: می­دانم زید زنده بود و الآن شک دارم زنده است یا نه.

همچنین مورد زیز از مصادیق استصحاب فرد مردد نیست، در جایی که متیقن معین باشد و طرف شک فرد مردد باشد، شما یقین داری که زید داخل خانه شد، متیقن عبارت است از «زید فی الدار»، سپس یک نفر از خانه خارج شد نمی­دانی زید بود یا عمرو، اینجا تردید در ناحیه مشکوک است و این تردید موجب شده است است تا شما در بقاء معین شک کنید.

ملاک استصحاب فرد مردد، در آن است که تردید بین یک فرد با فرد دیگر در ناحیه متیقن باشد، و جامع نیز موضوع اثر نباشد. تحقق یک فردی از دو فرد متیقن باشد و بقاء آن مشکوک باشد.

این بحث مربوط بود به موضوع شناسی فردد مردد و بحث در آن است که استصحاب فرد مردد جاری است یا نه؟

دیدگاه مرحوم آخوند: عدم جریان استصحاب فرد مردد

مرحوم آخوند در جواب مناقشه به استصحاب کلی قسم دوم، جوابی دادند که ظاهر یا نص کلام ایشان آن است که ارکان استصحاب در استصحاب فرد مردد تمام نیست.

مستشکل: استصحاب کلی قسم ثانی جاری نیست، زیرا امر مردد است بین متیقن الإرتفاع و مشکوک الحدوث در نتیجه اینجا همانند استصحاب فرد مردد یقین به ثبوت و شک در بقاء وجود ندارد.

پاسخ آخوند: ارکان استصحاب در آنجا تمام نیست، دخول زید که موضوع اثر است منتفی است و دخول عمرو هم که موضوع اثر است مشکوک الحدوث است و یقینی نیست، لذا یقین به موضوع ذی اثر شرعی محقق نیست نه ورود زید و نه ورود عمرو هیچکدام یقینی نیست، لذا شک در بقاء هم وجود ندارد، اگر یقین هم رکن نباشد، شک نزد همه رکن است و شک در بقاء هم وجود ندارد. به خلاف محل بحث استصحاب کلی قسم ثانی، که مصداق فرد مردد نیست، استصحاب کلی استصحاب جامعی است که حدوثش یقینین است و بقائش مشکوک و موضوع اثر هم می­باشد.[1]

دیدگاه آقا ضیاء: عدم جریان استحصاب فرد مردد

مرحوم آقا ضیاء روشن­ترین بحث را از استصحاب فرد مردد ارائه کرده است.

ایشان می­فرمایند: همانطور که مرحوم آخوند علیه الرحمة فرمود، نسبت به خصوص این فرد یقین به حدوث و شک در بقاء آن نداریم.

ادعا: ممکن است کسی بگوید نسبت به عنوان انتزاعی «یکی از این دو» هم یقین به حدوثش داریم و هم شک در بقائش؛ و ارکان استصحاب تمام است.

پاسخ: عنوان انتزاعی «یکی از این دو» موضوعیت دارد یا طریقیت؟ اگر این عنوان موضوعیت داشته باشد روشن است که عنوان انتزاعی «دخول یک نفر از زید و یا عمرو» در شرع همانند واجب تخییری موضوع اثر نیست، اثر شرعی بر دخول زید بما اینکه فرزند بکر است بار شده است و بر دخول عمرو به آن جهت که فرزند خالد می­باشد بار شده است. و اگر این عنوان طریقیت داشته باشد صلاحیت مرآتیت و حکایت ندارد، زیرا مرئی و واقع از یکی از این دو نفر خالی نیست، اگر بخواهد دخول زید را نشان دهد، او داخل خانه شده است اما قطعاً خارج هم شده است و اگر بخواهد دخول عمرو را نشان دهد، این هم را هم نمی­تواند حکایت کرده و نشان دهد چون دخول او مشکوک است. اگر جامع انسان را تصور کنید، جامع واقعیت دیگری است. بنابراین استصحاب فرد مردد نادرست است و نزد هیچ محقق مورد قبول نیست.[2]

نظر تحقیق: جریان استصحاب فرد مردد

نکته­ای را که مرحوم آقا ضیاء مبنی بر اینکه عنوان «یکی از این دو» موضوعیت دارد یا طریقیت مطرح کرد نکته و سر جریان یا عدم جریان استصحاب فرد مردد در همین نکته است. محقق عراقی استصحاب فرد مردد را نپذیرفتند و شاید سید یزدی آن را قبول دارد. و نظر تحقیق صحت جریان استصحاب فرد مردد می­باشد. اگر استصحاب کلی قسم ثانی عرفیت داشته باشد، استصحاب فرد مردد نیز عرفیت دارد و جاری است.

بیان نکته جریان: هنگام تحقق یکی از دو فرد یقین داریم به تحقق موضوع تکلیف، و از آن موضوع با عنوان «یکی از آن دو» تعبیر می­کنیم، ساعت 8:00 موضوع تکلیف محقق شد یا زید وارد اتاق شد یا عمرو، ساعت 8:00 یکی از دو ظرف آب متنجس شد و موضوع حرمت شرب محقق شد، سپس شک داریم در اینکه معتصم، آب کر و باران به یکی از ظرف­ها متصل شد یا نه! در اینجا دلیل «لاتنقض الیقین بالشک» می­گوید: یقین داشتی یکی متنجس است و الآن که شک داری همان یکی پاک شده است یا نه؛ بگو همچنان پاک است.

تنبیه: اگر یکی از ظرف­ها به آب معتضم متصل شود سپس علم اجمالی حادث شود که قبلاً یکی از ظرف­ها نجس بود این علم اجمالی مؤثر نیست، چرا که علم اجمالی بعد از خروج یکی از اطراف از محل ابتلاء حادث شده و منجز نیست. اما استصحاب نجاست فرد مردد جاری است، لکن مرحوم آقا ضیاء که استصحاب فرد مردد را انکار کرد فرموده است در هر دو ظرف قاعده­ی طهارت جاری می­کنیم.

مرحوم محقق عراقی پس از این بیان مشاهده کرده که در این مسأله علم اجمالی با علم تفصیلی فرقی نمی­کند، اگر یک ظرف آب داشتیم و یقیناً متنجس بود سپس شک کردیم که به آب معتصم متصل شده است یا نه! حکم این ظرف لزوم اجتناب است، و در این مسأله علم اجمالی با علم تفصیلی فرقی ندارد. الآن هم یکی از کاس­ها لزوم اجتناب دارد و نمی­توان گفت قاعده­ی طهارت در هر دو آن جاری است.

ایشان بعد از مشاهده اینکه در مسأله لزوم اجتناب هست و از طرفی هم استصحاب فرد مردد را هم جاری نمی­داند، فکری کرده و لزوم اجتناب را به بیان ذیل درست کرده است.

هر کدام از ظرف­ها مجرای استصحاب شخصی است بر فرضی که نجس همان ظرف باشد، اگر کاسه سمت راست متنجس شده باشد الآن شک در بقاء تنجس دارم، اگر کاسه سمت چپ متنجس شده باشد الآن شک در بقاء تنجس آن کاسه دارم. در واقع هم قطره نجس به یکی افتاده و یکی از استصحاب­های تقدیری و فرضی منجز شده است. و نمی­دانم کدام است و باید احتیاط کنم.

نگو: یقین به نجاست «یک از آن دو» و شک در بقاء نجاستش دارم و استصحاب نجاست جاری است. بگو: اگر این کاسه نجس شده باشد استصحاب نجاست دارد و اگر آن نجس شده باشد استصحاب نجاست دارد و می­دانم یکی نجس شده و یکی از دو معلق­علیه­ محقق شده و یکی از استصحاب­ها منجز شده است. لذا اجتناب لازم است. این علم به حجت اجمالی است و علم به حجت اجمالی مانند علم به تکلیف فعلی است و احتیاط لازم است. محقق عراقی سپس فرموده «فتأمل» که جای تأمل هم دارد.

تتمه کلام فردا إن شاء الله.

 


[1] کفایة الأصول 2/230 و 231.

[2] نهایة الأفکار 3/119.


منبع:کلیک کنید

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی